کارخانه ۰۴

نمایشگاه گروهی
۳ دی  —  ۱۹ دی، ۱۴۰۰
-1 × Underground

سلسله‌‌نمایش «کارخانه» به ارائه‌‌ی آن دسته آثار کم‌تردیده‌شده از هنرمندان گالری تعلق دارد که یا در حال انجام‌‌اند یا به واسطه‌ی نمایش در آرت‌فرها و نمایش‌های بین‌المللی از نظر مخاطبان داخلی دور مانده‌‌اند. در «کارخانه ۰۴» آثاری از ساسان ابری، امیرحسین بیانی، مجید بیگلری، میلاد جهانگیری، امیرحسین زنجانی، بهرنگ صمدزادگان، علی فی، زهرا قیاسی، امیرنصر کم‌‌گویان، حسین محمدی، سیدمحمد مساوات و مهسا نوری ارائه می‌شود.
ساسان ابری در مجموعه‌ی تازه‌اش «مجال» با تأکید بر رویکردی طراحانه، خاطرات و عکس‌ها را در فرایند انتقال و چاپ به گونه‌ای با خطوط متوالی و گاهی متقاطع تداعی می‌کند که انگار تکه‌‌ای از هریک از پرسوناژها لابه‌‌لای خط­ها و زمان جا مانده است. اصرار به تجربه‌ی تک‌نسخه‌سازی و کم‌رنگ کردن مفهوم تکثر عکس‌گونه در کارهای اخیر ساسان، حضور او را در روند بازخلق، فردی‌تر و خودمانی‌تر می‌کند.
امیرحسین بیانی در «مجموعه‌ی وفاداری (قسمت سوم)» با حذف فیگورهای انسانی از نقاشی‌هایش برای اولین‌بار و با اشاره‌ی ضمنی به سیاست و قدرت و رابطه آن با زندگی روزمره، کارش را عامدانه، انتزاعی‌تر از همیشه ادامه می‌دهد.
مجید بیگلری که همواره در فعالیتش رمزگان تصویری را از مخاطب پنهان کرده تا راه رسیدن به معنا پرفرازونشیب باشد، در «دوده، مه، خاک» هم رویکردی شبیه به مجموعه‌های قبل دارد. گویی با مهر و موم کردن اسناد قدیمی مهاجرت یک خانواده بر روی قوطی‌حلبی‌ها و نقشه‌های خیالی یک مأمن رویایی در غربت، دست به پرسش‌های تازه‌ای از مخاطب می‌زند.
خدایان در نقاشی میلاد جهانگیری و در مجموعه‌ی «خدایان؛ در دست ساخت» نه به عنوان خالق بلکه در فضایی خالی از حضور انسان همانند مخلوقی به تصویر کشیده می‌شوند که چیزی جز زیبایی دروغین نیست. مخلوقاتی که وجودشان با بازتولید بی‌شمار از شادی رهاننده به تناقضی دردناک ختم می‌شود. او در «روزهای تلخ» با رویکردی مشابه، سوگواری جمعی و بی‌انتهایی را به تصویر می‌کشد که گویی راه فراری از آن نیست.
امیرحسین زنجانی در «هلهله» ناچهره‌هایی را به تصویر می‌کشد که در عین درهم‌تنیدگی، هم‌بستگی ندارند. در راستای مجموعه‌های قبلی، امیرحسین مسائل تاریخی- اجتماعی و میلیتاریسم امروزی را در میان انبوه تن‌هایی واکاوی می‌کند که چیستی و هویت‌شان دچار اضمحلال شده و در پس‌زمینه فرو رفته است.
بهرنگ صمدزادگان در چیدمان «عشاق در تاریکی» در ادامه‌ی مجموعه‌ی پیشین‌اش، تلاش در ساختن روایتی دارد که گویی تا حالا از منظر به دور مانده است. رنگ‌های سرزنده‌ی آبرنگ و یادمان‌های سرامیکی به‌جامانده‌ی تک‌رنگ و منزوی در کار او تبدیل به هجویه‌ای می‌شوند برای عشاقی که تحت‌تاثیر تغییرات بزرگ سیاسی-اجتماعی سرشت شومی جز فراق در انتظارشان نیست.
علی فی در مجموعه‌ی «ادراک‌پریشی» داده‌های بیولوژیکی فعالیت مغزی‌اش هنگام به یاد آوردن خاطرات را به شکلی بصری ارائه می‌دهد، تصاویری انتزاعی که برای او مانند نوار مغز عمل می‌کنند. او در این پروژه رابطه‌ی تغییر زیستگاه و هماهنگی خاطرات قدیمی را با محیط جدید کنکاش می‌کند.
زهرا قیاسی در مجموعه‌ی «ونوس؛ آنجا که خورشید از غرب طلوع می‌کند و در شرق، غروب.» به دنبال رویکرد همیشگی‌اش که ازهم‌گسیختگی‌های واقعیت را جست‌وجو می‌کند، این‌بار با پرتاب خود به سیاره‌ای فانتزی، این ماجراجویی را در خیال ادامه می‌دهد و به جای ارجاع‌های تاریخی-ادبیاتی قبلی این‌بار به ناخودآگاهش پناه برده است.
امیرنصر کم‌گویان در مجموعه‌ی در دست انجام و تازه‌اش بدون تأکید بر قرار دادن عناصر در مکان و زمانی خاص، فرم‌های ارگانیک و غیرارگانیک را در عین تضاد با وحدت و یگانگی به تصویر در می‌آورد. او در تقارنی نامتقارن مرز بین عناصر را «ناتعریف» و وضعیتی چندبعدی خلق می‌کند که در فرم به مجسمه‌های دوبعدی از طراحی‌های مهندسی‌شده‌اش می‌ماند.
حسین محمدی در مجموعه‌ی «یَزَشْن» با آغاز کار در ذهن و نه بازنمایی دنیای بیرون، آثاری کم‌وبیش انتزاعی خلق می‌کند که واقع‌گرا به چشم می‌آیند. حسین با رویکردی نو به اساطیر ایران و با استفاده از مفهوم و ترکیب‌بندی عناصر چهارگانه، سعی در یادآوری مفاهیم کهن و بنیادی فرهنگ ایران به انسان ایرانی دارد.
سیدمحمد مساوات در «عَن و مُرق» با رویکرد هجوآمیز همیشگی خود مفاهیم زبانی و تصویری ملموس را جوری به بازی می‌گیرد که معنا به بازشکل‌گیری در ذهن مخاطب وادار شود. او با ضرب‌قلم‌های آشنای خود کلمات را از حاشیه‌ی امن‌شان بیرون می‌کشد و نقشی جدید به آن‌ها می‌دهد.
مهسا نوری که همواره فریبندگی و وهمناکی آب توأمان در آثارش نقشی مهم دارد، در مجموعه‌ی «غسل با رویا» فانتزی عجیب و رنگارنگی می‌سازد که گویی آن را از پس رویاهایش بیرون کشیده تا تطهیر از پلیدی‌های جهان در واقعیت میسر شود.

مجموعه‌ها