انسان، حیوان، درخت

آریا تابندهپور
۱۴ اسفند  —  ۲۶ اسفند، ۱۳۹۴
-1 × Underground

مجموعه‌های گوناگون آریاتابندهپور در حقیقت امتداد یک مفهوم‌اند که در رسانه‌های گوناگون رسوخ می‌کند این مفهوم مشترک از راه فضایی چند رسانه‌ای و با پیوندی عکاسانه اورا بدل به نمونه‌ی خوبی از هنرمند مفهوم‌گرا کرده است. مجموعه‌های «درخت‌»، «انسان‌»، «حیوان‌» بیان‌های متفاوتی از دغدغه‌های تابندهپور و درهم‌تنیدگی مفاهیمی چون طبیعت، تصادف، تخریب، و خاطره را ارائه می‌کند. در تمامی کارها رسانه‌ی عکاسی خط پیوند مجموعه‌ها را شکل می‌بخشد اما ویژگی رسانه‌ای او به هیچ وجه پایدار نیست هرسه مجموعه با عکاسی آغاز می‌شوند اما در ادامه و در فرآیندی چند لایه به رسانه‌های تازه تسری می‌یابند جست‌وجو برای یافتن پیوندهای محتوایی گیرا به ابزارهای تکنولوژیک نیز می‌رسد و ارائه‌های متفاوتی را به همراه آورده‌است این رفتار نه در ارائه که در گامی قبل‌تر و در مرحله‌ی شکل دادن به خود کارها نیز دیده می‌شود. از آن جمله می‌توان به استفاده تابندهپور از نرم افزارهای جرم‌شناسی در مجموعه‌های پیشین و ابزارهای ساخت عکس در مجموعه‌ی «انسان‌» اشاره کرد. در مجموعه‌ی «حیوان‌» عکس‌هایی از حیوان‌هایی که در تصادف‌های جاده‌های برون شهری کشته شده‌اند در صفحه‌ی نمایش آیفون‌هایی خرد شده به نمایش درآمده‌اند. تصادف و نابودی چیزی‌ست که برای محتوا و قالب ارائه هم‌زمان رخ داده است تفاوت در اینجاست که کورسوی بازیابی زندگی در آیفون‌ها باعث دیده شدن حیوانی به شدت مثله شده می‌شود. هنرمند برای رساندن نور و ارتباط دیجیتال نیز از کابل‌های استفاده شده‌ی دوستان‌اش بهره می‌گیرد و رد خاطره را در سیم و سوکت نیزپی می‌گیرد. رویکردی عبث به بی‌حسی تکنولوژیکی که هیچ فهمی از خاطره ندارد اما با حافظه‌اش یادواره‌های مارا می‌سازد. اجساد هولناک حیوان‌ها که البته سوژه‌ی بسیار تکرار شده‌ای ست با پیرنگ تابندهپور پتانسیل‌های تازه‌ی معنایی می‌گیرد و توجه بیننده را به پیوندهای جدیدی جلب می‌کند. صفحه نمایش شکسته از دلخراشی دیداری کارها کاسته اما زهر معنایی این ترکیب شاید کام مارا در لایه‌های عمیق‌تری تلخ کند. مجموعه‌ی «درخت‌» عکس‌هایی از پسماند طبیعت را در محیط‌های شهر و حاشیه به نمایش می‌گذارد. درخت‌ها در مکعب‌های شیشه‌ای چاپ شده‌اند و با ابعاد کوچک‌شان بیننده را به نزدیک شدن ترغیب می‌کند اما نزدیک شدن ما به کارها به فرار آن‌ها از دید ما منجر می‌شود و با استفاده از دستگاهی که ساختار مکانیکی آن نیز آشکار است کلیت اثری شکل می‌گیرد که می‌توان آن را دستگاه انتقام نامید سوژه‌ی دل انگیز این مجموعه با دیده‌شدن سر عناد دارد و در چرخشی مداوم چندین دقیقه بیننده را پس می‌زند عکس تنها جزیی از این مجموعه است که از چشم بیننده گریزان است هویت چند پاره‌ی این کارها و بازی تعاملی آن‌ها با ما ماهیت پسارسانه‌ای کارهای تابندهپور را نشان‌گذاری می‌کند «انسان‌» حاصل بازی با نرم افزار «موزاییک» ساخت چهره و پازل است. پرتره‌ی دوستان هنرمند که با ماشین تصادف کرده‌اند در اندازه‌ی شیشه‌ی جلوی اتومبیل از عکس‌های خاطره‌انگیز آن‌ها ساخته می‌شود شیشه‌ها نیز اغلب شکسته‌اند و لحظه‌ی تصادف را تداعی می‌کنند. بازی ساخت پرتره از عکس‌های کوچک بسیار تکرار شده و جان تازه دادن به آن بسیار دشوار است اما در این مجموعه سعی شده با تمهیداتی به چیزی فراتر از یک بازی جذاب بدل شود و رابطه‌ی فرم ارائه و محتوا پرسش‌گری بیننده را برانگیزد البته نمونه‌های تولید شده با نرم افزار چنان برای ما آشناست که کمتر مجال تخیل می‌دهد جست وجوی آریا تابندهپور در رسانه‌های مختلف به پراکندگی و گسست ختم نمی‌شود و رویکرد مفهوم‌گرای او پرسه‌های خلاقانه‌ی ذهنی بیش‌فعال را در حوالی سوژه‌های مشترک نشان می‌دهد بیشتر ناخنک‌های او نتایج جالبی به بار می‌آورند که حداقل از نظر بی‌وفایی عامدانه‌ی او به رسانه ، در هنر معاصر ایران پرشمار نیست این سه مجموعه نشان می دهد که تنوع و خلاقیت در رویکرد، جذابیت خاصی دارد که در پس ظاهر سرگیجه آورش منطق ذهنی منسجمی را نمایندگی می‌کند. هر چند بنا به ذات متکثرش شکست خوردن بخشی از پروژه‌ها به راحتی قابل پیش بینی باشد.

مجموعه‌ها