«مراتب نزول سنمار در قصر کافکا» یک چیدمان محیطی است که در ابعاد پاسیو طراحی و ساخته شدهاست. در طرح آن اشغالکردن تمام فضای پاسیو با سازهای پلکانی مد نظر بوده که مسیری برای رفت و آمد بینندگان در راستای عمودی به وجود میآورد.
بهرنگ صمدزادگان در پروژه دنباله دارش “به سوی آرمان شهر” با الهام از ترکیب درونمایههایی که در داستان سنمار معمار و در ساختار نوشتار قصرکافکا یافته و شباهتهای موجود میان آنها و شرایط تاریخی که در آن زیست میکند به کار میپردازد. هر دو داستان به بیگانگی فرد با فضایی که در آن قرار گرفته اشاره دارند. تصویری از بوروکراسی نامعقول، ناامیدی از تلاش برای کار در سیستمهای خودسرو غیرشفاف، پیگیری بیهودهی اهداف دست نیافتنی و وعدههای نامحقق ویژگیهایی هستند که هنرمند در این دو داستان بدانها توجه کرده. او سلسله مراتب و نظامهایی را که بازنمایی اطلاعات و آگاهی را تحریف میکنند دنبال میکند. نظام هایی مثل سیاست، زیبایی شناسی و تاریخ که قادرند متنی را تهی و عقیم سازند. بدین ترتیب میتوانند سلسله مراتبی نامعقول به وجود آورند که عامل سردرگمی دائمی و فقدان راهی برای ضبط و بیان حقیقت شوند. تصویر پلکان خیالی که در نقاشیهای او نیز دیده میشود نخستین بار تحت تاثیر متن آهنگ گروه لِد زپلین به نام «پلکانی بهسوی بهشت» در آثارش نمایان شد. این تصویر استعارهای تکرار شونده از«ناتوانی در رسیدن» است که این بار به بازسازی مکانیِ آن در پاسیو میپردازد.