اگرچه ممکن است آثار مجموعههای اخیر گوهر دشتی در ظاهر نامرتبط باهم بهنظر برسند اما آنها در لایههایی عمیقتر به یکدیگر متصلاند. مسئلهی رابطهی انسان با طبیعت به عنوان خانه حلقهی رابط این اتصال است و یادآور میشود که «طبیعت» در بسیاری از کشورها با مسائل سیاسی-اجتماعی در آمیخته است. خانه، چنانکه در مجموعهی گوهر دشتی بازتاب یافته، مامنی برای زندگی خصوصی، معاشرت و برقراری ارتباط احساسی با طبیعت است؛ همهی این امور را میتوان بهمثابه گفت وگوها و فعالیتهایی در نظر گرفت که به تعارضات زندگی معاصر میپردازند.
اگر دو مجموعهی «بیوطن» و «ایران، بیعنوان» از گوهر دشتی را دیده باشید، درک عکسهای صحنهپردازیشدهی مجموعهی «خانه» چندان دشوار نخواهد بود. وطن، که پیشتر با حضور چند نفر یا گروهی از افراد مجسم شده بود، در اینجا با چشم اندازهای خانه های متروک بازنمایی شده که اکنون ساکنان آن ها گلها، گیاهان و درختان هستند. آثار مجموعهی «خانه»، مانند «کپسولا موندی» اثر چیتلّی و برتْسِل، تصاویری خیالیاند که در آنها انسانها جای خود را به گیاهان دادهاند: یکی در مکانهای متروک و بیهویت و دیگری در گورستانها.
در مجموعهی «طبیعت بیجان»، که دشتی در آن برای اولین بار به عکاسی انتزاعی پرداخته است، آنچه در تصاویر غایب است تنها عنصر انسانی نیست بلکه تصور ایده آل ما از طبیعت است. تغییری مهم نیز در روند گرفتن عکسها با عکاسی بدون لنز صورت گرفته است: فوتوگرام و سیانوتیپ. عناصر ناقصمانده، خرد شده و پراکنده ی طبیعی (برگهای سوزنیکاج، شاخهها، برگها و دانه) که از سوژههای محبوب سانپرینتِ سیانوتیپ هستند، به شیوههای سنتی، عکاسی و سپس در ابعاد بزرگ چاپ دیجیتال شدهاند.
برخلاف آثار بزرگ مقیاس دشتی در مجموعههای «خانه» و «طبیعت بیجان»، برخی از آثار مجموعهی «بیگانه»، عکسهای کوچکی هستند که از طریق عکاسی پولاروید خلق شدهاند. او این عکسها را در طول اقامت هنری خود در مک داول کولونی، در منطقهی جنگلی اطراف محل اقامتش گرفته است. هنرمند در این تصاویر به کندوکاو در رابطهی خود با طبیعت میپردازد و سعی میکند دریابد چگونه میتواند هم در طبیعت و هم در تک تک عکسها حضور داشته باشد. همهی عکسهای این مجموعه از پشت سطحی شیشهای گرفته شدهاند. این عمل باعث شده است تا انعکاس فلاش دوربین هنرمند در هر یک از عکسها دیده شود: اشارهای به حضور عکاس در بستری ناآشنا که فرسنگها با وطنش فاصله دارد.