تجربه ناپذیری تجربهی دیگران ناممکن است، با این حال آرشیوها انباشته از مدارکی هستند که به علت ارزشمندیشان در ایفا کردن نقش شاهد بر وقایع مهم و یا مورد علاقه، برای حفاظت طولانی مدت انتخاب شده اند. نامهها، عکسهای خانوادگی، اسناد مربوط به جنگ، مدارک شورشها و انقلابها، اوراق هویت، روزنگارهای افراد مهم و یادداشت های شخصی همه با این نگاه جمع آوری و حفظ میشوند که روایت هایی صادقانه و دقیق از وقایع ارائه دهند. اما از انجام این امر خطیر ناتوانند، مانند مردهای که دیگر نمیتواند تجربهی لحظات پایانی حیاتش را برای هیچ کس بازگو کند. حقیقت به ظاهر در میان لایههای اسناد و مدارک، در فاصلههای برشهای فیلمها و لابه لای عکسهای آلبومها پنهان شده ولی در واقع مانند عطری گریخته است که دست کسی دیگر به آن نخواهد رسید. اسناد نه تنها پرده از رازها برنمیدارند و در میانهی ابهام راه گشا نیستند، بلکه در دیگرگون کردن وقایع هم دست دارند. نه از آن رو که حقیقت در آنها تحریف و دستکاری میشود، بلکه چون در موارد بسیار توسط افرادی روایت، نگاشته یا ثبت میشوند که از دل هولناکترین و سهمگینترین وقایع جان بهدر بردهاند. چگونه معدود بازماندگان فجایع انسانی رویدادها را همان گونه که رخ دادهاند روایت کنند وقتی تجربهی ناقصی از آن چه رخ داده است دارند. در مجموعهی «شهادت» اسناد و مدارک از نگاه مجید بیگلری اشیایی تهی از معنا، مکتوم و لب بستهاند که حتی اگر زبان بگشایند هم، راستی در کلامشان هویدا نیست. رسم روزگار چنین است!