«حضور غایب» سلسلهچیدمانی است از دستکشهای کارگران پالایشگاه که با نصب بر نمای موزهی کارآموزان آبادان در بهار ۱۳۹۸ آغاز شد و با اجرا بر بناهایی مرتبط با نفت و تاریخچهی آن ادامه پیدا کرده است. هر چیدمان با دست گذاشتن روی سطری از تاریخ نفت ایران، سعی در جانبخشی به نقش رنگباختهی کارگر در این چرخه دارد. با بهبود شرایط، دوباره فرصتی به دست آمده تا «پاسیو» فضایی باشد برای اجرای پنجم «حضور غایب»، فضایی که مانند قبل در پی نمایش آثار چیدمان به گونهای متفاوت و فراتر از چهاردیواری سفید است.
این چیدمان متشکل از دستکش کهنهی کار، تودهای از پارچه، نخ و کمی سیاهی بیش نیست اما برای سمیرا که خود زادهی سرزمین نفت است و از کودکی در سایهی موهوم آن زیسته و شاهد هزاران کارگری بوده که با امید سهم بردن از سود زحمتشان سالها در پیچوخم تاریک پالایشگاههای نفت کار کردهاند، داستان فرق میکند. بههمپیوستگی دستکشها نمادی است ریسمانگونه برای تجسم فاصلهی بیپایان میان خیال فریبندهی نفت و سفرهی خالی مردم. این شئ ساده و بهظاهر بیمعنا در تاروپود خود تناقضی پنهان دارد؛ دستکش کار باید یاریرسان کارگر باشد و نفت را به نان تبدیل کند، نه فقط برای او بلکه برای همهی مردم. با بههم خوردن این معادله، دستکش کهنه تمثیلی از کار سخت و بیثمر است.
فضای پاسیو که متفاوت از اجراهای قبلی «حضور غایب» به چشم میآید، برای سمیرا بستری مناسب است تا حفرهی عمیق میان واقعیت و رویای نفت را بازتعریف و واکاوی کند. او با ترکیب دستکشها، اسناد کارگران و دکل نفتی، گویی کار یدی آنها را در مقابل نظام سرمایهداری قرار میدهد تا این ارتباط را مورد پرسش قرار دهد. به دنبال چهار چیدمان قبلی سمیرا همچنان در پی بازگرداندن و وارد کردن حضورهای غایب به این فضاهاست. حضورهایی که سهمی از فضا داشتهاند و امروز کمتر در آن سهیماند، خواه این فضا پمپ بنزینی باشد در دروازه دولت یا گالری هنری در شمال شهر.