جا

علی‌یار راستی
۱۸ خرداد  —  ۱۵ تیر، ۱۳۹۷
Pasio

چیدمان، سرشت عهدشکن هنر را در برابر غایات از پیش تعیین شده‌اش قرار می‌دهد .آن‌جا که مدیوم‌ها با جامه دری، از فرم متعین خویش فراتر می‌روند و تکثر و پریشانی انسان معاصر را به تصویر می کشند.
علی‌یار راستی، که تجاربی را در مدیوم‌های گوناگون نظیر ویدیو آرت، فیلم کوتاه و عکاسی در اندوخته خود دارد این بار تجربه چیدمان را تداوم بخشیده است. در فضای تنگ پاسیو، عکسی جلب نظر می‌کند که از زمینی بایر، صنعتی و در عین حال منتزع شده از وضعیت قبلی خود حکایت دارد اما مواجه با چیدمان امکان خیره ماندن صرف در عکس را از مخاطبان می‌گیرد و البته این همان ویژگی فراروی و قالب شکنی فرم‌های متکثر در چیدمان است. کف پاسیو از چمن‌های مصنوعی پوشیده شده است. بر دیوارهای رو در رو آینه‌هایی قرار گرفته‌اند که امکان انتشار و ابدیت را فراهم آورده‌اند؛ آینه‌ای برابر آینه و ابدیتی ساختن. بلندای آینه‌ها تا سقف امتدادیافته و دربرگیرنده‌ی فضا و مکرر شدن هستند. دیوار بیرون نیز هم‌چون چمن‌های کف، سرسبز است. سه درخت در بیرون پاسیو ایستاده‌اند و آوایی از طبیعت به گوش می‌رسد.
علی‌یار راستی در چیدمان خود در جست وجوی تامل و بازاندیشی درباره‌ی مفهوم طبیعت در برابر زمینه و زمانه‌ای است که آن را بازنمایی می‌کند. طبیعت که دیگر چندان هم طبیعی نیست. حیات کره‌ی زمین که گویی دربرابر تاریخ تمدن قرار داشته و بشر در سیرِ پیشرفتِ خود، آن را تسخیر کرده است. در واقع طبیعت به یک معنا وجود ندارد چراکه اگر بتوان طبیعت را کاملا تسخیر کرد چرا اصلا باید آن را دربرابر زندگی مدرن قرار دهیم و از آن طلب آرامش کنیم؟ طبیعت واژه‌ای است که مدرنیزاسیون برتسخیر و رام شدگی‌های حیات رمزآمیز این کره‌ی خاکی گذاشته است. حتی جنگل‌های بسیاری قابل تفرج گشته‌اند و بُعد آنتاگونیستی وتنش زای خود را از دست داده‌اند. عکس تنها و یکه، تضادها و تنش‌های چیدمان را برجسته و عیان می‌کند. زمینی که از کاربری‌اش افتاده و گویی در حال انتظار است. در این‌جا پرسشی دیگر به ذهن‌ها متبادر می‌شود. آیا توسعه‌ی شهرها همان ویرانی آن نیست؟ کدام نقطه است که فاجعه را از آبادانی متمایز می‌کند؟ خصلت تخریب و ساختن توامان شهرها به طبیعت نیز کشیده شده و مگر طبیعت امروزی ما در کلان شهرها همان بازنمایی مدرنیزاسیون از تصویر مطلوبش از پیشرفت نیست؟ همان تصویری که تخریب را می‌پوشاند و همه چیز را یک دست و بی خلا جلوه می‌دهد. این کارزار بی امان در ظاهر طبیعت را به میان شهر و لاجرم به صحنه دیدگان آدمیان کشانده است. پاسیو، مکانی است در تنگنای امکان و عدم امکان. مداخله‌ی حیات تسخیرشده‌ی طبیعت به زندگی خصوصی و در تراکم انبوه سازی آپارتمان‌هایی که شهروندان شان را بلعیده‌اند بی‌آن که آنان خود بدانند. در چیدمان، سرزندگی طبیعت و ملال حاصل از تنافض‌های شکل دهنده‌ی آن با آواهایی همراه می‌شوند. ملال اما آستانه ی کارهای بزرگ می‌تواند باشد.

چیدمان
مجموعه‌ها