هر تصوير نشاني از حقيقت است
كه خداوند
ديدار آن را
با چشمان نابينايمان
رخصتي كوتاه بخشيده است.
آندري تاركوفسكي
مجموعهي ” هر آنچه كه ديگر نيست” يك پروژهي طولاني مدت بود از حدود ١٠ سال پيش تاكنون. جرقهي اوليه پروژه با والتر بنيامين و خواندن مقالهي معروفش ” اثر هنري در دوران تكثر مكانيكي” شروع شد كه بنيامين در آن به مباحثي همچون هالهي اثر هنري، يگانگي اثر، هنر براي عموم جامعه، تكثر و … ميپردازد.
از ابتداي ورودم به دنياي عكاسي ذات عكاسانه ( بيشتر از آنچه عكس نشان ميدهد ) دغدغه مهم ذهنيام بوده و بيراه نگفتهام كه اين ذات عكاسانه تعريف ناشدني و جادويي روز به روز برايم پررنگتر ميشود. يكي از تعاريف ابتدايي اين ذات عكاسي كپي و تكثير كردن جهان است، عكاسي جهان را عين به عين كپي ميكند و ميتواند آن تكه از جهان را بينهايت تكثير كند، عكس لحظهاي را ثبت ميكند كه ديگر نيست و جالب اينجاست كه آنچه كه ديگر نيست را به “هست” در حال تبديل ميكند. در اينجا ما با تصاويري روبرو هستيم كه بر روي نگاتيو ٣٦ بار تكرار شدهاند و تقريبا بين فريم اول و آخر كمتر از ١٠ ثانيه فاصلهي زماني وجود دارد و همه يكسان به نظر ميآيند ولي در واقع آنها يكسان نيستند و فقط به نظر ميآيند، چون زمان در آنها يكسان نيست. انتخاب فضاهاي عكاسي بيشتر بر پايه شور حسي عكاسانهام بوده است يعني آنچه را عكاسي كردهام كه، بنا به هر دليل حسي، مرا به سوي خود فرا خوانده است چون بيشتر خود اتفاق در ساحت مديوم برايم اهميت داشته است. ٣٦ فريم در ٣٦ تصوير كه در ٣٦ نسخه تكثير شدهاند كه در مجموع ٤٦٦٥٦ فريم را مقابل چشم بيننده قرار ميدهد و آنها ديگر نيستند.