اورزولا نویگهباور دانشآموختهی هنرهای زیبا در آکادمی هنر مونستر آلمان است. او مدتی به عنوان معلم مدرسه فعالیت کرد و نیز به هنردرمانی در «اونیورسیتتکلینیکوم» در مونستر آلمان پرداخت. بین سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۲ در دانشکدهی معماری دانشگاه علم و صنعت در برلین به ارائهی درسگفتار پرداخت و از سال ۲۰۰۳ در مقام استاد در مؤسسهی هنرِ دانشگاه هنر برلین مشغول به کار است.
چیدمانهای تندیسگون، طراحیها و عکسهایی که در این نمایشگاه گرد هم آمدهاند، آثار هنرمند را در طول بیش از یک دهه در قالب سه مجموعه در بر میگیرند: پوشش (۲۰۰۶)، انقیاد (۲۰۱۱) و روبه جلو (۲۰۱۴). نویگهباور در این نمایش، با رویکردی انتقادی، به کندوکاو درباره استحالهی زندگی و اشیای روزمره میپردازد و نشان میدهد حضور و غیاب، و به موازات آن حافظه، چه نقشی در شکل گرفتن معنا دارند. در این آثار، تنوارههای زنانه، به وضوح در غیابی عامدانه، مخاطب را به تخیل و بازسازی معناهای جدید بر اساس آنچه حذف شده، فرا میخواند.
در مجموعهی متأخر روبهجلو، نویگهباور، ضمن آن که موقعیت دشوار زنان خیابانی محلهای در برلین را با دعوت به لحظهای تسلیبخش بهعنوان یک مدل نقاشی، آشکار ساخته و به آن جنبهای انسانی میبخشد، نگاه ابزاری، تحقیرآمیز و هرزهای را که معمولاً به سوی آنها نشانه گرفته میشود، میپالاید. هنرمند با نیت جایگزین کردن نگاهی ژرفبینانه، چهره این زنان را با به کارگیری موی خودشان، ترسیم میکند و امکان ارتباط و همپارچگی سیما و تن را فراهم میآورد. استفاده از مو به تنهایی دلالتی گستردهتر به جعبهی اشیای متبرکهای دارد که در فرهنگهای مختلف یادآور تولد و مرگ است.
از سوی دیگر، در مجموعه پوشش، چیدمان هفت بالاپوش سیاه که به گونهای از دیوار آویخته شده که آستر سرخ آنها در معرض دید قرار گیرد، یادآور تنوارههایزنانهای است که تحت کنترل قوانین عرفی و اجتماعی، پنهان و آشکار میشوند. بهزعم منتقد هنری ماتیاس رایشِلْت، این چیدمان دلالتهایی خشونتآمیز دارد که «خالی کردن دل و رودهی حیواناتی که از سلاخخانه آویخته شدهاند را تداعی میکند» و «نوعی ابهام را در آثار نویگهباور میآفریند که ما را به تأمل در ارتباطمان با بدن و جنسیت در تقابل با فهم برخی جوامع از این امر وا میدارد». این چیدمان بخشی از کندوکاو گستردهتر هنرمند دربارهی شادابی و سرزندگی بدن و تبیین محدودیتهای آن از طریق نوع پوششی است که ملاحظات بیرونی، تعیینشان میکند.
نویگهباور از مخاطب دعوت میکند که برای تبیین هویت خود، موقعیت بدن را از طریق وضعیت دیالکتیکی که آن را بین فضای خصوصی و عمومی سرگردان میبیند، به چالش بکشد.