ظرف از جنس مظروف

مهسا الف

«ظرف از جنس مظروف»

نیازمندی خواهم، گرسنه‌ای خواهم، تشنه‌‌ای خواهم، آب زلال تشنه جوید…— شمس تبریزی

«بُش ‌قاب» لفظی ترکی است به معنی ظرفِ خالی: ظرف خالی از مظروف. ظرف در ذات خود نمی‌تواند با مظروف یکی باشد؛ ظرف از مظروف خالی است. ساخت این واژه هم انگار تاکیدی است بر این که ظرف در ذات خود همیشه از مظروف خالی است و این دو یکی نمی‌شوند و الزاما هم از یک جنس نیستند. ظرف محل حیات یافتن مظروف است و مادامی که مظروف در ظرف به دیده می‌آید، ظرف حجاب مظروف است؛ توامان لانه است و قفس است.
مظروف به ظرفش تقلیل پیدا نمی‌کند و در آن خلاصه نمی‌شود؛ آن‌گونه که دریا در کشتی خلاصه نمی‌شود. آیا ظاهر و باطن، نام و نامیده، طالب و مطلوب و محل و حال، می‌توانند ذاتی واحد داشته باشند؟ آیا ظرف می‌تواند از جنس مظروف باشد؛ همین ظرف که در ذاتش خالی از مظروف است؟
این چیدمان استعاره‌ای است که یکی‌شدن ظرف و مظروف را متصور می‌شود و پیش می‌کشد و یا به شکلی بی‌ثمر این رابطه‌ی ازلی را به هم می‌ریزد. چرخه‌‌ای بی‌پایان که در آن هر مظروف، خود ظرف مظروفی دیگر است.

 

Mahsa Aleph, from “The Container made of the Contained” series, installation view
Mahsa Aleph, from “The Container made of the Contained” series (Detail), installation of 700 plates in wooden shelves, bread dough, variation of 1000-1699, 2019
Mahsa Aleph, from “The Container made of the Contained” series (Detail), installation of 700 plates in wooden shelves, bread dough, variation of 1000-1699, 2019
Mahsa Aleph, from “The Container made of the Contained” series, installation view
Mahsa Aleph, from “The Container made of the Contained” series, installation view
Mahsa Aleph, “Sogand” [lit. “Sulfur”,”Oath”] (Detail), from “The Container made of the Contained” series, installation of desk, chair, and sulfur, 2019