سیاه وحش

مهدی عبدالکریمی

بازبینی سرزمینی که تلاش بر به تصویر کشیدنش دارم اگرنه به واسطه‌ی اندیشه‌ای خاص خود که بدون آن ممکن نیست. تفکری که حقیقت را برایم دل نشین می‌کند و تصویری که حقیقی‌تر از تجربه می‌نماید. انگاره‌هایی که با نزدیک شدن شب چشم باز می‌نمایند و در قراری نامعلوم ملاقاتم می‌کنند. استعاره‌ای که این سرزمین را می‌سازد مصداق تمامی از زبانی است که با آن سخن می‌گویم. کالبدی عظیم و ساکن که گاه مانند آیینه‌ای پیش روست، گاه تنها خاطره ای پوسیده و گاه جامی که خبر از آینده می‌دهد. وسعت زیست‌گاه من برابر با وسعت قلمروام در خیال است و سیاهی خاصیت آن.