وقتی سوژه ناظر درد انسانهای دیگر است هیچ مایی را نباید مسلم گرفت.
قرابت خیالی و با واسطه تصاویر به درد و رنجی که بر دیگری وارد شده، حاکی از پیوندی است میان رنج دیدگانی در دوردست که در صفحه تلویزیون نمای نزدیکشان را نشان میدهد و بینندهای در رفاه و ایمنی، پیوندی که اصلأ حقیقت ندارد و عامل دیگری است در پر رمز و راز کردنِ بیشترِ مناسباتِ واقعیِ ما با قدرت. تا وقتی حسِ همدردی به ما دست میدهد، احساس میکنیم در آنچه مسببِ درد و رنجها بوده دستی نداشتهایم. همدردیِ ما گواهِ بیگناهی و ناتوانی ماست. به همین دلیل چنین واکنشی چه بسا (علیرغم نیتِ خیرمان) نامربوط باشد البته اگر نگوییم نامناسب. کنار گذاشتنِ حسِ همدردی نسبت به دیگرانی که در چنگِ جنگ و سیاستهای جنایتبار گرفتار شدهاند برای تعمق در اینباره که امن و آسایشِ ما چطور در همان نقشهای جای گرفته که رنجِ انها و شاید به شکلهایی که چه بسا تصورش برایمان خوشایند نباشدـ با درد و رنجِ آنها پیوندی هم دارد.
-برگرفته از کتاب «نظر به درد دیگران»،
اثر سوزان سونتاگ، ترجمه: احسان کیانیخواه