معنای ‹‹من›› (Self) با شکلی ساختاری و با هویتی گسسته و چندپاره و بدون تمامیت تنها در تفاوت با دیگریست (Other) که میتواند معنا پیدا کند. در این مجموعه، آینهها با حفظ نوسانِ همیشگی خود بین دو وضعیت نمایانگرـ پنهانگر، خود بستری چند تکه میشوند تا با ایجاد لذتی (Jouissance) هرچند موقت ما را به بستر ‹‹امرخیالی›› (Imaginary Order) پرتاب کنند. این آینهها، استعارهی بالغ و کمالیافتهی اشیا و اشکال مرحلهی آینهای (Mirror Stage) * هستند که سوژه میتواند از مسیر مقایسه جزییات هزارتکه و تکرارشوندهی ‹‹من›› در آنها، خود را بازتعریف کند. آینههای این مجموعه در عین حال ما را با جزییاتشان غرق در امر واقع (Real Order) میکنند و شاید تصویرهایی باشند از آن آرزوهای دستنیافتنی، از تمام آن فقدانهای ابدی. آینهها یادآور امرخیالی هستند و درعین حال این یادآوری مثل تصویرهای منعکس در خود آینهها موقتی است.
فضاهای خالی در برخی آثار به نمایش درآمده، بازتابندهی روابطی هستند که در آن حضور ‹‹دیگری›› به جای پرکردن خلاء حرمانهای اساسی زندگی، خود حفرهای تازه و چه بسا ژرفتر در پیکر ‹‹من›› بر جای میگذارند. این فقدان همیشگی برای بازگشت و برساختن که هیچگاه صورت نمیگیرد، تصویر و آرزویی (Desire)دایمی را سبب می شود که تنها در صورت صدتکهی آینهها تصویری گذرا به خود میگیرد.
علیرضا بیات، اردیبهشت ۱۳۹۴
* Mirror Stage یا stade du miroir مفهومی است در تئوری روانتحلیلگری ژاک لاکان که در آن کودک برای اولین بار در محدودهی سنی شش تا هجده ماهگی به شناسایی خود به عنوان موجودی متمایز و مستقل از مادر میپردازد. این شناخت با روبه روی خود و تصویرش در آینه یا هرشیِ منعکسکنندهی دیگری ایجاد میشود.