شانا عبدالهیان (م. ۱۳۷۵، ردینگ، انگلستان) پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان استعدادهای درخشان کرج به کار در حوزهی طراحی گرافیک مشغول شد و هماکنون دانشجوی کارشناسی نقاشی دانشگاه هنر تهران است. فعالیتهای او در زمینهی چیدمان و نقاشی بوده و محوریت آثار او بازآفرینی خاطرات و لحظههایی است که نمیبایست به فراموشی سپرده شوند.
احسان علیزاده (م. ۱۳۷۸، مشهد، ایران) پس از اخذ دیپلم معماری از هنرستان نمونهی دولتی دارالفنون مشهد به کار در حوزهیطراحی معماری مشغول شد. او هماکنون دانشجوی کارشناسی معماری در دانشگاه فنی انقلاب اسلامی تهران است و همزمان به فعالیتهای هنری در زمینهی اینستالیشن و انیمیشن میپردازد.———————————————————————————————————————————————————————————————–
دیستوپیاواژهی «دیستوپیا» در لغت به معنی «ویرانشهر» است که در تضاد با «اتوپیا» یا «آرمانشهر» معنا مییابد. آرمانهایی در زندگی همهی ما به وجود میآید و ما درحالیکه مجذوب زیبایی دستیابی به آن آرمان شدهایم، از بهایی که برای به دست آوردن آن میپردازیم غافل میمانیم. آرمان میآید، از بسیاری داراییهای ما تغذیه میکند و تمامیت ما را در بر میگیرد؛ پناهگاه ما میشود، همچون گنبد یک معبد. گاه آنچه پوستهی بیرونی این معبد را ساخته است، سازهای بیجان است که در تضاد با روح زندهی آرمان ماست. قارچ گانودرما استعارهای از همین آرمان اتوپیایی است. در حالیکه مجذوب رشد آن هستیم، زندگی شخصیمان را در بر میگیرد و از آن تغذیه میکند. این قارچ که «گیاه معجزه» نامیده میشود، درمانگر بسیاری از امراض است. با اینوجود مصرف بیش از حدش میتواند مرگبار باشد. در نهایت تنها چیزی که برای ما میماند همین آرمان است و بالاجبار در آن پناهگاه میمانیم. هم و غم ما و پناهگاه ما اتوپیاییست که برای خود ساختهایم. چیزی در زندگی ما اتفاق افتاده است و ما قادر به دیدن آن نیستیم. برای دیدن آن میبایست از سایبان این آرمانشهر خارج شویم و از بیرون به آن نگاه کنیم.