میلاد جهانگیری (م. ۱۳۶۸، کرج، ایران) دیپلم نقاشی خود را از هنرستان هنرهای زیبای کرج دریافت کرده است. او تاکنون یک نمایش انفرادی با عنوان «در کورهراههای ابری» (۱۳۹۵) و یک نمایش سهنفره با عنوان «بر بالین درخت مرده» (۱۳۹۶) در گالری محسن برگزار کرده و آثارش در چند نمایش گروهی ارائه شده است. جهانگیری در کرج زندگی و کار میکند.
در نزدیکی محل زندگیام، جایی نسبتا دور از شهر، با پیرمردی آشنا شدم که بعد از فوت همسرش چند سال را در همان خانه سپری کرد تا چند ماه پیش او نیز مرد. این داستان نه اتفاق خاصی بود و نه خصوصیت چندان منحصربهفردی در خود داشت که با اهمیت تلقی شود. اما مدتها در ذهنم مثل داستانهای عشاقِ وفاداری مرور میشد که تحملِ رنجِ یادآوری خاطراتشان را همانطور که هست به جان میخرند. گویی چشم به انتهای راهی دارم که با فرا رسیدن لحظهی مرگ به نوعی از رستگاری خواهد رسید و آنچنان با مرگ پیوند خورده که تنهایی و ممارست در تاب آوردن این وضعیت را چون ریاضتی توام با رنج و لذت معنادار میسازد. در مجموعهی پیش رو در پی نزدیک شدن به خلق و تجربه ریاضتی خودخواسته هستم؛ ریاضت در روند خلق آثاری که بهعنوان مابهازای تصویریِ تلاش در رسیدن به رستگاری است، فارغ از این که این امر چقدر طول خواهد کشید. در دلالت با همین بیزمانی است که فیگورهای این آثار یا بیجان به نظر میرسند یا در لحظهای چنان خود را با طبیعت پیوند زدهاند که اندوه گذر زمان را تا ابدیت تاب بیاورند. به قول ونگوگ: «غم و اندوه از ارزشی به مراتب والاتر از شادی برخوردارند، زیرا به سوگ نشستن جلای جان را به همراه دارد».**) هربت فرانک، ونسان ون گوگ، ترجمهی محمود رامبد، چاپ هرمس، ۱۳۷۷، ص. ۳۹.