حواصیلی سپید بر گاوی سیاه
نمی خواهم نام نقاشی، مجسمه، شعر و یا چیز دیگری را بر کارهای او بگذارم. بر کاری که نغمه های خنیاگر غمگینی از ساحل اروند است؛ از عشیره، از «مره»، مره هایی که «بوشیه» پوشیده اند تا عشق و احساس خود را پشت آن پنهان کنند.
او هم نشین غم غربت زنانی است که در عشیره به دنیا می آیند، عاشق می شوند، «عاده» می شوند، «حبله» می شوند، زندگی می کنند و مات می شوند؛ و تنها هم دم شان گاوهای شان است که با خود به صحرا می برند.
آثار مهرگان سرشارند از نشانه ها، نشانه هایی بر سینه ها، سرها، زن ها و گاوها. سرشارند از زنانگی و باروری و اندوه زن / گاوهای که جامعه تنها خریدار گوشت تن شان است.
و استخوان های سری که خریداری ندارد در کنار جاده رها می شوند، که بوی تعفن بگیرند و خوراک کرم ها شوند؛ اما این بار سپیده آن ها را با نقش و نگارهای زنان عشیره جاودانه می کند.
آرش تنهایی اردیبهشت ۱۳۹۲
مره : زن بوشیه : روبند عاده : قاعده گی حبله : حامله