زیستن در میان ویرانهها، در زندگی امروز، نه بهسان وضعیتی غیر عادی که بهصورت بخشی تفکیکناپذیر از زندگی تبدیل شده است. تجربهای ضعیف که زندگی در نظم نوین جهانی هم آن را از انسان سلب نمیکند. بهواسطه وجود تصاویر و خبرها و سرعت انتقال داده، انسان در هر جای دنیا خود را کم و بیش در میان ویرانهها مییابد. این سرعت انتقال نه در پی ساختن آگاهی به منظور جلوگیری از آن، بلکه در مسیر فراموشی و عادی سازی گام بر میدارد. یادبودهایی مانند پلهها، بیلبوردها و دیوارهای بلند دیگر نشانی از یک حادثه را با خود حمل نمیکنند و در این انباشت خاطرات تلخ تنها به پیکرههایی بی مصرف و جعلی شبیهاند.سازههایی دوبارهسازی شده که شکل زیبایی از یک فاجعه را بازسازی میکنند ولی خود دراین میان، به بخشی از آن بدل شدهاند. وقتی که بشریت دیگر حتی زمانی برای سوگواری ندارد، یادبودهای فراموشی از پی هم و در قالبهای قدیمی و جدید آن تولید میشوند. اعداد ماهیت خود را در بیانگری از دست میدهند و به ماهیت انتزاعیِ اولیهشان باز میگردند و همه چیز در پی تولید و بازتولید ویرانی به دقت پیش میرود.