جغرافیای پیرامونمان سرشار از ناسازگاریها است. عدم تجانسی که ژرفای خود را در تأثیر انسان بر طبیعت، تخریب محیط زیست و تولید و مصرف نشان میدهد. در اینجا زیبایی به زشتی، عناصر طبیعی به مصنوعات و واقعیت به انتزاع تغییر میکند. «طبیعت مشروع» کنایهای از این ناسازگاریها و کنار هم قرار گرفتنِ امور نامتجانس است؛ گویی طبیعت نیز مورد تعرض قرار گرفته است، تعرضی که با قانونوارگی خود را مشروع و مبرا جلوه میدهد.
«طبیعت مشروع» تلاشی است نقاشانه در بیان استعاری این تضاد و ناهماهنگیها. رنگ سبز از طرفی نشانهای بارز از گردهماییهای سنتی در جامعه و از طرف دیگر یادآور رنگ سبز مواد شیمیایی و سمی و از سوی دیگر، دوربینهای نظامی دید در شب است؛ گویی طبیعت نیز در معرض تهدید آنها قرار گرفته است. شفافیت سبز در اینجا برخلاف تعریف تاریخی و مذهبیاش نشانهای از قداست و برتری نیست، بلکه همچون عنصری مصنوعی در بستر طبیعت است، میدرخشد اما درخششی سمی و بیمارگون دارد و پیوسته در حال گسترش و تعرض به آن است.