کودکی که هیچ گاه فرصتی برای گریز از وازدگیهای خود و جبران آن نمییابد، خودداری او نیز دوامی نمییابد. درتلاقی با جامعه، محیط اطراف را مکانی مناسب برای تلافی مییابد. او آسیبدیده و در روابط انسانی چیزی جز آسیبرسانی نمیشناسد و حال در تعامل با اجتماع اطرافش آنچه را که آموخته عملی میکند، رفتار پیچیده مهارناپذیری که جلودارش نیست و گرفتار و تسلیم آن است. تصور آسیبرسانی موجودی که از انسانیت خود تجربهایی تلخ دارد دغدغه این مجموعه است و فرجام این سهگانه.