بابیلن سیستم

امیرحسین بیانی

من در تن همه‌ی مردم رنج می‌کشم! من بر روی همه گونه‌ها سیلی می‌خورم! من با مرگ همه بیچارگان می‌میرم! من هنگامی آزادم که همه‌ی جهانیان آزاد باشند؛ تا هنگامی که یک نفر اسیر در جهان هست، آزادی وجود ندارد. «ژان پل سارتر»
قدرت در تعریف فوکو اساس نامرئی است. فوکو برخلاف تعاریف کلاسیک از قدرت که با تمرکز بر ساختار دولت در تلاش بودند تا تعریفی نهادی از اقتدار به دست بدهند تلاش می‌کند تا به لایه‌های پنهان، مخفی و رازآلود اقتدار دست بیازد و آن‌ها را تحلیل کند.به همین جهت است که فوکو از قدرت بدون سوژه یاد می‌کند و قدرت را بر این اساس می‌فهمد که قدرت اساسا نادیدنی است ولی همواره و همه‌جا مارا احاطه کرده و برمی‌سازد.
میشل فوکو به خوبی با این خصیصه اقتدار آشنا شده بود؛ اقتدار اساسا امری رازآلود و ناملموس است و تمام تلاشش این است که نامرئی و یا به عبارتی ناملموس باقی بماند. وجه الاهیاتی و مقدس نظام سرمایه داری از همین نامرئی بودن ساختار اقتدار می‌آید. هیچ رد‌ و نشانه‌ای از اقتدار به چشم نمی‌خورد ولی با این همه، اقتدار همواره حاضر است. ناملموس بودن اقتدار ما را به جایی می‌رساند که اساسا امکان تغییر منتفی می‌شود.
اما بازی اقتدار نه در عریان بودنش که در پوشش آن و رازآمیزی آن معنا دارد. زندانیان ابوغریب و گوانتانامو عریانند اما آن ها نمی‌توانند ساختار اساسی و نهایی اقتدار را نشان دهند. در حالی که تمام تصاویر ابوغریب و گوانتانامو در تلاشند تا با عریان نشان دادن این زندانیان ماهیت حقیقی سیاست آمریکایی را به ما نشان دهند ولی ماهیت حقیقی این اقتدار را زندانبانان و سربازان آمریکایی شکنجه گری نشان می‌دهند که کاملا پوشیده و با لباس های فرم هستند. این سربازان که در عکس ها یا حضور ندارند و یا نقش محوری را گویا ندارند چه می‌کنند؟ آن‌ها خصیصه‌ی رازآلود، الاهیاتی و لمس ناشدنی قدرت را نشان می‌دهند، قدرتی که علی رغم عریان بودنش به لحاظ زور فیزیکی، ابدا عریان نیست. این قدرت پوشیده، پنهان و ناملموس است. علی‌رغم گردش آزاد قدرت و اطلاعات و انواع و اقسام روش هایی که در سیستم سرمایه داری به کار می رود تا به ظاهر قدرت را دسترس پذیر و آشکار سازند بازاین یک سوی ماجرا است، اما باید در نظر داشت که تمام این توجیهات زمانی معنا دارند که ما اقتدار را نه صرف اقتدار بل جنگی به سودای ارمغان دموکراسی، حکومت قانون، حقوق بشر و … بفهمیم و این همه نام های زیبا برای پوشاندن ماهیت درونی اقتدار حاکم به کار می روند که به اندازه ی نهادهای خرد که اقتدارشان آشکار نیست، اینجا هم اقتدار دست به خود پنهانی می‌زند.
برگرفته از مقاله«قطعاتی درباره‌ی لمس»، امین منصوری، وب سایت تز یازدهم

Amir Hossein Bayani, “A tunnel from the jail to the murder site (Ode)”, interactive painting installation, 120 x 180, 2013
Amirhossein Bayani, “But his pain, is like the pain of a fresh injury (The Wound)”, interactive painting installation, 130 x 180, 2013
Amirhossein Bayani, “Happy to you, but bury the corpse of our dear one too (Elegy)”, interactive painting installation, 130 x 180, 2013
Amirhossein Bayani, “He whose whine is echoed from the depth of a deep well (All is well that ends well = The Ending of Shahnamah)”, interactive painting installation, 130 x 180, 2013
Amirhossein Bayani, “It is night, yes, a very dreadful night, but there was no day either behind the hill. (Kaveh or Alexander)”, interactive painting installation, 130 x 180, 2013
Amirhossein Bayani, “It is night, yes, a very dreadful night, but there was no day either behind the hill. (Kaveh or Alexander)”, interactive painting installation, 130 x 180, 2013
Amirhossein Bayani, “You didn’t say sister! Who is this one sleeping here (Story of Sangestan City)”, interactive painting installation 130 x 180 cm