جنگل هول

تورج خامنه‌زاده
۲ خرداد  —  ۱۳ خرداد، ۱۳۹۳
-1 × Underground

هر زمان که ایستادم، شانه به شانه من ایستاده بود.
پیش‌تر از من، زودتر از من حتا.

“وندر آن تیرگی وحشت‌زا
نه صدایی است به‌جز این، کز اوست
هول غالب، همه چیزى مغلوب” ۱

هر کجا که ایستادم، بی كه به عقب بنگرم؛
به‌ آن‌چه بسته مرا به گذشته، یا پریشیده مرا از آینده.
به‌ آن‌چه ‌می‌گریزم از آن، و ‌آن‌چه می‌گریزم به آن.

“هنگام رسيده بود؟ می‌پرسيم
و آن جنگل هول همچنان پابرجا
شب می‌‌ترسیم و روز می‌ترسیم” ۲

«هول» ایستاده است.
چون به او بنگرید، به شما خیره می‌نگرد.
چون بایستید، شانه‌به‌شانه شما می‌ایستد.

۱. کارِ شب‌پا / نیما یوشیج
۲. هنگام / مهدی اخوان ثالث

مجموعه‌ها