گالری محسن برای فوتولندن ۲۰۱۸ نمایشگاهی از آثار سه عکاس برجستهی ایرانی را در نظر گرفته است: آزاده اخلاقی، مهرداد افسری و گوهر دشتی.هر سه هنرمند که در منطقهای با بحرانهای فزاینده مشغول به فعالیتاند، به اکتشاف در سه بنیانِ اساسی هستی میپردازند: تاریخ، انسانیت و طبیعت. این گروه سهنفری بر اساس مشاهدهی ذهنی و شخصی خود فعالیت میکنند. هنرمندان به یک نسل تعلق دارند و شاهدیاند بر آن چه در محیط پیرامونیشان میگذرد.آزاده اخلاقی، در مجموعهاش که «به روایت یک شاهد عینی» نام دارد، میکوشد مرگ دردناک و بحثبرانگیز هفدهنفر از شخصیتهای مهم در تاریخ معاصر ایران را بازسازی کند؛ از زمان انقلاب مشروطه (ابتدای قرن بیستم) تا به امروز. این رخدادها بر اساس اسناد و مدارک بازمانده و روایت شاهدان عینی ساخته میشوند که اخلاقی در تحقیقاتش به آنها دست یافته است.گرچه اخلاقی تجربهی روشنگرِ تاریخ را به تصویر میکشد، مهرداد افسری تجربهای دیگر از خود را در جدیدترین مجموعهاش – «چهل؛ رسالهای در باب سلوک زمینی»- ایجاد کرده است. هنرمند به طبیعت به مثابه استعارهای از حیات نگریسته است: این که چطور اسرارآمیز و غیرقابلکشف مینماید. با این حال به افقی ختم میشد که از طریق آن، آگاهی دربارهی فانی بودن حیات و محدودیتهایش افزایش مییابد. افسری با بینش موشکافانه و مهارتش در عکاسی آنالوگ تصاویری رومانتیک میسازد که تاثیرگذار و مسحورکنندهاند. در تمام عکسهای این مجموعه، هنرمند اصرار دارد که خط افق را درست در وسط عکسها حفظ کند. چنین است که او میبایست طبیعت را کندوکاو و مناطق مختلفی را بررسی میکرد تا نقطهی مناسب برای ایستادن و سرپا کردن دوربین را بیابد: چشم ثبتکنندهاش را. پس از این، هنرمند مسیر پیشرو را به اشتراک میگذارد، اما ما چیزی از مسیری که او برای رسیدن به این نقطه پیموده نمیدانیم. تنها چیزی که میبینیم، تعادل است و زیبایی و راز.گوهر دشتی، در رویکرد شخصی دیگری به طبیعت، در مجموعهی «طبیعت بیجان» طبیعت را در خلال فرآیندهای عکاسی سنتی با عکاسی بدون لنز به تصویر میکشد: فوتوگرامها و سیانوتیپها. در این مجموعه هنرمند برگهای سوزنی درخت کاج، شاخهها، ترکهها، برگها و دانهها را جمعآوری کرده -تمام چیزهایی که در چاپهای سیانوتیپ بسیار پرطرفدارند- و فرم و شکلشان را با خرد کردن و تکهتکه کردن از بین برده و عنصری دیگر به این فرآیند دستساز افزوده است. هنرمند در خلال تخریب این فرمهای بیعیب و نقص طبیعت، لایهای دیگر از انتزاع درونی را به تصویر میکشد. دشتی بر این باور است که وقتی سخن از تخریب یک کشور به زبان میآوریم، به اجبار به ساکنان و زیرساختهای انسانسازش نیز اشاره میکنیم. طبیعت مدتهای مدید پس از نابودی ما همینجا باقی خواهد ماند. در مجموعهی «خانه» گوهر دشتی، جهان چشماندازی بیگانه خانهی ماست، خانهای که در آن احساس غربت میکنیم.هر سه هنرمند تجربهی گروهیشان را از زندگی درکشوری به تصویر کشیدهاند که تحت تاثیر دیگرگونیهای شگرف بوده است. گرچه اخلاقی روایتگر مرگهای جنجالبرانگیز شخصیتهای برجسته در تاریخ معاصر کشورش است، گوهر دشتی، شخصیتها و پیکرهها را از جدیدترین مجموعهاش حذف کرده و مکانهایی رهاشده را نشان میدهد که گیاهان آن را آکندهاند؛ نمادی از این مسئله که ما از روی عادت میل داریم که وقتی کشوری با جنگ زیر و رو شده، بیشتر بر بهای انسانی آن تمرکز کنیم. با این وجود قابل ذکر است که وقتی جابهجای عظیم جمعیتی رخ میدهد، چشمانداز فیزیکی همیشه سر جایش میماند. از سوی دیگر، مهرداد افسری رویکردش را از چشمانداز اجتماعی و برونگرا به فردی و درونگرا تغییر میدهد. پس از کشمکش بسیار با مسائل اجتماعی، افسری رستگاریاش را در گستردگی طبیعت مییابد.