اثر رافائل موریرا، که در مرز بین فیلمسازی و مجسمهسازی قرار دارد، همواره تحت تاثیر نقطهی عطفی ست که همهچیز در آن طی تحولاتی مختلف، به طور ناگهانی در معرض نابودی و شروع مجدد قرار میگیرد؛ لحظهای ناپایدار که واکنش هنرمند به آن عمدتاً از طریق تصاویر متحرک و چیدمانهاست (ویدئو، مجسمهسازی و عکاسی)..او مایل است با بازی کردن با خط روایت، داستانی را تعریف کند که به عنوان مثال میتواند از یک شی آغاز شده باشد، به صحنهای از یک فیلم برخورد کرده و دوباره در فضایی مجازی فرود آید. به جای طبیعتگرایی و رویکرد صنعتیای که براداران لومیر به ارث گذاشتهاند، رافائل، مانند رائول روئیز، سبکِ تصنعی و دست ساز ژرژ مِلی یس (که با جادوگری ارتباط تنگاتنگ دارد) را ترجیح میدهد. «هر چیز که دال بر دراماتیزه کردن یک بازهی زمانی باشد، برای من بسیار جذاب است. هرچه که مربوط به ضرباهنگ، هارمونی، انقطاع و آشفتگی باشد».شیفتگی نسبت به یکشی نیز برای رافائل بسیار هیجانانگیز است. گویی ممکن است نوعی سرشت رمانتیک معاصر از دوگانگی آنها پدیدار شود. چراکه حسِ غرق شدن در خود، که توسط هنرمندان رومانتیک سدههای ۱۸ و ۱۹ به تصویر در آمده بود، دیگر در مواجهه با طبیعت پیچیده، درکناشدنی و مقاومت ناپذیرْ مطرح نمیشود، بلکه در عوض از مجرای مصنوعات تکنولوژیک هدایت میشود: گوشیهای هوشمند، کامپیوترها، تبلتها، و غیره، که روز و شب به آنها خیره میشویم. محیط پیرامون، دیگر موجب تشویش اگزیستنسیالیستیما نمیشود، بلکه اشیائی که روی صفحهی نمایشگر می بینیم موجب میشوند آن را به کل از یاد ببریم. بنابراین، صفحات نمایشگر امروز جای دریاهای متلاطم، کوههای ناهموار و آسمانهای آتشین را گرفتهاند. آنها سیستمهای انتقال از راه دوری هستند که ما را به جهان مجازی میبرند؛ جهانی که هر روز بزرگتر و بزرگتر میشود.در«آب شور»، اثری که رافائل برای نمایش در فضای پاسیو در نظر گرفته، میبایست عکسی به ابعاد ۱۲۰ در ۸۴ سانتیمتر توسط اپلیکیشن «آگمنت» با یک گوشی هوشمند اسکن شود تا مجسمهای پدید آید. عکس چاپشده تنها شیای است که به مجسمهی سه بعدیِ «واقعیت افزوده» مرتبط است. این شی همچنین تنها ابژهی فیزیکیای است که حس و حال مجسمه را حفظ میکند. اما عکس به عنوان تصویری مجازی نیز وجود دارد، طوری که میتوان مجسمه را در بسترهای دیگری ظاهر کرد.