«انزلی»آنجا انزلي است: شهري بندري در كنارهی درياي خزر. شهري كه ديدنش باعث شد خودم را در آن بيابم بيآنكه با آن نسبتي داشته باشم. شهري كه در پرسهزنيهاي پيدرپيام در روزها و فصلها آن را تنها ديدم؛ در بارانها، آدمها و سكوت بيابانش. پس از متمركز شدن در اين جغرافيا در ديدار با برخي از اشيا و وسايل موجود در شهر، رو در رو شدم با گفتوگويي غيرمعمول، رو در رو شدم با پوسيدگي، رطوبت و تنهاي خاكستري. دانستم بدنهی اين شهر، معماري، ساختمانها، نيمكتها، كوچهها، خيابانها، مغازهها و پلاژها بيش از كلام آدمهايش سخنگوي چيزي است كه انزلي نام دارد. پل فلزي، پل غازيان، تالاب، بلوار، اسكله، قلمگوده، ميانپشته در فصلهاي غيرتوريستي، برايم هايكوهاي تصويري هستند.***مجموعهی «انزلی» در ادامهی عکاسی از شهرها، مکانها و چشماندازهایی از کشورم ایران است که نگاه مرا در سالهای اخیر به خود مشغول داشته است. این مجموعه حدود 2 سال (1390تا 1392) در طي سفرهاي دو يا سه روزه عکاسی شده است.