آخرین میمون

ناهید بهبودیان
۱۶ بهمن  —  ۲۸ بهمن، ۱۳۹۴
GF × Ground Floor

گل‌ها با گرده هایشان، زندگی را در سرتاسر سیاره‌ی زمین گستردند. موجودات بسیاری را جذب خود کردند. ارتباط میان موجودات را افزایش دادند. حیات را رنگ و رایحه بخشیدند. میمون‌ها جذب میوهٔ گل‌ها شدند و رابطه‌ی ظریفی میان گل‌ها و میمون‌ها شکل گرفت که آغازگرِ میوه خواری و روند شگرف دگرگونی میمون‌ها بود. گل‌ها با قدرت سحرانگیزی گونه‌های خود را افزایش می‌دادند و دشت‌ها را فرا می‌گرفتند، دشت‌هایی که در آن‌ها میمون‌ها برای نخستین‌بار روی دو پا ایستادند. گل‌ها پیش می‌رفتند، جوانه می‌زدند، غنچه می‌دادند، می‌شکفتند، حشرات را می‌فریفتند، گرده می‌پراکندند، دانه می‌دادند… دیگر اثری از گیاهانِ غول پیکر اولیه نبود، آن‌ها از بین می‌رفتند و لابه لای صخره‌ها فشرده می‌شدند و سنگ‌واره می گشتند هم‌چنان که میمون‌های پیرِ نخستین می‌مردند و در میان دشت‌ها دفن می‌شدند. گل‌ها هم‌چنان پیش می‌رفتند و گل‌هایی دیگرگون و دانه‌هایی گونه گون سر از خاک بر می‌آوردند، از دشت‌هایی که مدفنِ میمون‌های مرده بود. زمانی روی سیاره‌ی زمین، میمون‌هایی وجود داشتند که آخرین میمونِ شبیه به نسل خود بودند که جنینی اسرارآمیز را در پوسته‌ای آسیب پذیر حمل می‌کردند.

مجموعه‌ها