موضوع آثار بیگلری، احساس او دربارهی نظام سرمایه داری، فرهنگ رسانه و نیز تاثیر آنها بر نحوهی ادراکما از واقعیت را منعکس میکند؛ اگرچه حلقهی رابط تمام آثار او روایات تاریخی مناقشات، گسستها و ویرانیهایی است که تجربیات روزمرهی انسانی را شکل میدهند؛ ویرانههایی که گویی طبیعت دست ساختهی انسان هستند.اثر اخیر او برای پاسیوی، از جعبههای چوبی سوخته ساخته شده که در سه ستون کنار هم قرار گرفتهاند؛ از میان ستونها، آب به آرامی از بالای پاسیو به طرف کف آن جریان دارد و بوی چوب سوخته را در فضا منتشر می کند. بازدیدکنندگان ابتدا اثر را از پشت میبینند و بعد از گذشتن از مسیری باریک، با یک صفحهی پلکسی گلاس مواجه میشوند که در برابر جعبهها قرار گرفته و چیدمان را از بیننده جدا میکند. علت انتخاب چوب به عنوان متریال، قدرت و تاثیر ویژهی آن در برانگیختن خاطرهی مکانهای ویران است. با اینکه هر یک از قطعات ابعادی کوچک دارند با قرارگیری کنارهم و با نگاهی تاریخی، عظیم و پرابهت به نظر خواهند رسید. بیگلری پیش از این برای خلق آثارش از چوب استفاده کرده و در این چیدمان به تجربه با موادی چون پلکسی گلاس، شیشه و آب نیز پرداخته است. این مواد و مصالح جدید به او اجازه میدهند که ابعاد و پیچیدگی اثر هنری عظیم خود را گسترش دهد، در حالی که فرایند طبیعی فرسایش و زوال را نیز در طول نمایش چیدمان سرعت میبخشد. واقعیت مفهومی سیال است که هر یک ما درک متفاوتی از آن داریم. عادی سازی فجایع، جنگ ها، قتل عام ها، ترورها، ویرانی گسترهی شهرها، فجایع طبیعی و غیره توسط فرهنگ رسانه از بار آگاهی ما می کاهد و گسستی بین واقعیت و حقیقت ایجاد میکند. چیدمان بیگلری نقش موزهها را به مثابه آینهای برای عملکرد نظام های اقتدارگرا برجسته میکند و نیز به این امر میپردازد که چگونه موزهها با بازنمایی نسخههای اصیلِ روایت، میتوانند تاویلهای خاصی از رویدادها را در حافظهی عمومی نهادینه کنند و اعتبار ببخشند.