پنجمین نمایشگاه انفرادی مهرداد افسری در گالری محسن، شکل گرفته از آثار دو مجموعهی «قانون پنهان علت» و «سالهای دور»، برگزار میشود. افسری در این نمایشگاه، تحت عنوان «آخرالزمان بصریِ اندیشه» رویکرد خود را به رسانهی عکاسی توصیف میکند که از طریق آن حقایق شخصی هنرمند در تصاویر عکاسانه نمایش داده شدهاند؛ تصاویری که الهام گرفته از خاطره و محو شدن آن هستند، و به طور کلی از تاریخهای فردی و جمعی شکل گرفتهاند. جدا از تاثیرات آشکاری که در عکسهای افسری دیده میشود، رویکرد او را میتوان ادامه نظریات منتقد فقید، جان بِرجِر دانست که زیباییشناسی فرهنگی و سنتی را رد میکرد تا ایدئولوژیهای پنهان تصاویر را مورد پرسش قرار دهد.در این تصاویر، حافظهی فردی و جمعی با یکدیگر تلاقی مییابند و در خدمت گشودن رمز بزرگترین چالش رسانهی عکاسی قرار میگیرند: این پرسش که؛ نسبتِ رسانهی عکاسی با واقعیتی که «منعکس» یا در آن تأمل میکند چیست؟ آثار افسری در مرز بین انعکاس و تأمل قرار گرفتهاند تا در مضامینی چون هاله، اصالت و تکثیر کند و کاو کنند. افسری در مجموعهی «سالهای دور» مکانهایی را به تصویر کشیده است که از محدودهی صرف امر بصری فراتر میروند و مخاطب را به تأمل و مشاهده دعوت میکنند. در این آثار مسئلهی سکون، فارغ از تمام نیروهایی که خود را از بیرون تحمیل میکنند، مورد بررسی قرار گرفته است.از طرف دیگر در «قانون پنهانِ علت» شیوههای تاثیر ما بر محیط اطراف در نظر گرفته شده است. آثار این مجموعه را میتوان پرترههایی از انگارهها و رفتارهای ما دانست و نیز آنچه از خود بر جای میگذاریم.والتر بنیامین، نظریهپرداز اجتماعی، در دو جستار «تاریخ کوچک عکاسی» (۱۹۳۱) و «اثر هنری در عصر بازتولید مکانیکی» (۱۹۳۶)، تفاوت بین نقاشی و عکاسی را با تکیه بر اصطلاح «هاله» توصیف کرده است، بدین معنا که نقاشی به طور کامل نمایانگر هاله است، در حالی که عکاسی به دلیل بازتولید تصویر اصلی، فاقد آن است. البته اندیشهی پستمدرن در دهه ۱۹۸۰، با تأیید نقش عکاسی در طرح پرسش دربارهی هنر و نیز خود امر بازنمایی، ارزیابی سلسلهمراتبی بنیامین را رد کرد. اگر نقش عکاسی به عنوان امری در نظر گرفته شود که شیوههای تکثیر تصویر را مورد پرسش قرار میدهد، در این صورت امکان خلق معانی جدید نیز فراهم میشود، چرا که عکاسی با اتخاذ موضعی علمی، مشاهداتی مستقیم از جهان را ارائه میکند.