کتابخانه‌ی الف

مهسا الف
۵ خرداد  —  ۳۱ خرداد، ۱۳۹۶
Pasio

 

از همه اسرار الفی بیش برون نیفتاد و باقی هر چه گفتند در شرح آن الف گفتند و آن الف البته فهم نشد.

شمس تبریزی

 

عنوان پیشین این اثر «مؤلف کیوریت‌شده» بوده است که خود امتداد اثری قدیمی‌تر است از مهسا الف: فقط نویسنده کتابش را خوانده است (۱۳۹۲)؛ کتابی که به شیوه‌ی خانگی نمک‌سود شده است؛ نه می‌توان آن را خواند و نه حتی ورق زد. هنرمند همان‌طور کتاب را در نمک‌ خوابانده که مواد فاسدشدنی را در نمک‌ می‌خوابانند. بلورهای نمک چنان کتاب را پوشانده‌اند که حتی عنوان کتاب و نام نویسنده را نمی‌توان خواند. اما چرا می‌نویسم «کیوریت» و از برابرهایی که در فارسی برای آن گذاشته‌اند استفاده نمی‌کنم؟ تمام برابرهایی که برای کلمه‌ی curate گذاشته‌اند دلالت‌های اصیل آن را زدوده است. می‌دانیم که فعل curate و فعل cure هم‌ریشه‌اند. اسم curate از curatus در لاتین میانه می‌آید و به کسی دلالت می‌کند که وظیفه‌دار مراقبت از روح آدمی‌ست (cura animarum) و یا به عضوی از جامعه‌ی روحانیون اطلاق می‌شود که کارش درمان (cure) روح انسان‌هاست و بنابراین curate کشیش و شبان و پیشوایی‌ست با مسئولیت شرعی که گاه ذیل قلمرو یک اسقف و پیرو او کار می‌کند. کیور و کیوریت هر دو مشتق از cura لاتین‌اند: مراقبت، التفات،  تیمار و جز آن. curation نیز هم به معالجه اشارت دارد و هم به رسیدگی به گنجینه‌ی کتابخانه‌ها و موزه‌ها. فعل curare نیز معنای مراقبت، رسیدگی و درمان می‌داده و دست کم از قرن هجدهم فعل to cure به معنای مطلق نمک‌سود کردن به کار می‌رود.

هنرمند امروز کتابخانه‌ای عظیم ساخته که نه تنها بیش از هزار کتابِ نمک‌سودشده۱ در دریاچه‌ی نمک قم را در خود جای داده، بلکه پذیرای آن‌همه مشتقات کلمه‌ی cura نیز هست. مهسا الف هم‌زمان کیوریتور، سرپرست و وظیفه‌دار کتابخانه‌اش است. دلالت‌های آن دو واژه‌ی اصلی‌، کیور و کیوریت، آن‌گاه ارتباط مضاعف می‌یابند که نقش کیوریتور در معنای بیش‌وکم امروزی آن سر برمی آورد. تألیف الف که مؤلفان بی‌شماری را کیوریت کرده خود به دست نگارنده‌ی این متن کیوریت شده است. نقش کیوریتور این میان چندان خواستنی نیست.

کتابخانه‌ی الف دیوار سوم مغاکایی ژرف و مکعبی‌ست. برای رسیدن به کتاب‌ها مخاطب تا در پرتگاه نیفتد باید پشت به دیوار بساید و نرم‌نرم بر هِره‌ی باریک قدم بردارد. به کتابخانه هم که برسد دستش از اکثر کتاب‌ها کوتاه است و به طریق اولی اصلا چیزی نیست که بخواند. پرتگاه مغاکایی تهی‌ست در مرکز فضا، چارگوشی سیاه محاطِ در چهار سطح سفید. چارگوش سیاه کازیمیر مله‌ویچ نیز نقطه‌ی صفر فُرم، نقطه‌ی صفر تصویر بود و براستی تجسّد رادیکال و گستاخانه‌ی چیزی بود که تئوسوفی روس گِرد تُهی لایتناهی ساخته بود.

کتاب‌های نمک‌سود‌شده خواندن و تأویل و ترجمه را ممنوع کرده‌اند. مؤلف‌های کیوریت‌شده‌ی الف بهتر است با خود پچپچه کنند و بس. آثارشان باید گنگ بماند، یا به قول سقراطِ افلاطون «ثمر آن هنر به موجودات جاندار می‌ماند، اما اگر از آن‌ها چیزی بپرسند، همه‌شان یک‌سر خاموشی پیشه خواهند کرد.»۲

 

باربد گلشیری

 

۱ برابر عددی«الف» در عبری و در ابجد عربی ۱ است و هر دو را می‌شود «هزار» نیز خواند.

Plato, Phaedrus, James H. Nichols Jr. (Trans.), Cornell University Press (Ithaca 1998), p 86.

چیدمان
مجموعه‌ها